شعر آقا سلامت می کنم

ساخت وبلاگ
شُکوه اربعینیکی نهضت شدست برپا، از آن سوگ و غم عُظمیچو سیلابی خروشان است، همه زُوّار آن مولاچه پرشور است این نهضت، چه زیبا هست این اخلاصپس از زیبایی آن ظهر[1]، شکوه اربعین حالاشکوه اربعین دیدم، به هنگام خلوص خلقبه رهپیمایی زائر، به مهمانداری آنهاشکوه اربعین دیدم به آن جمعیت پرشوربه آن موج پر از احساس، به آن بغض دل شیداشکوه اربعین دیدم، به هر موکب، به هر منزلبه هر تیر و عمود ره، به آن گرمای در صحرایکی ظرف غذا بر سر، یکی تعارف زند بر آبیکی گرد رهی شوید، یکی دستی زند بر پایکی منزل همه خواند، یکی شوید لباس خلقیکی با شوق دم میکرد، همه چای عراقی رایکی آرد گلاب از پیش، یکی اسفند دهد بر دودیکی قرآن بگیرد سر، یکی شربت و یا خرماهمه حاجت به دل دارند، همه امید به نور حقدل بشکسته‌ آوردند به نزد عُروَتُ الوُثقی[2]چو پیمودند این ره را، پیاده با دلی مشتاقپس از ابن مظاهرها، همه گشتند جابرها[3]هوای اربعین هر سال، چو افتد بر دل و جانم دل و چشمم پر از حسرت، که جا ماندم همه سالهاابوالفضل سرلک متخلص به استوار[1] - اشاره به فرمایش حضرت زینب که در تفسیر ظهر عاشورا فرمود: «ما رَأَیتُ اِلّا جَمیلاً... چیزی جز زیبایی ندیدم.»[2] - به معنای چنگ زدن به دست آویز محکم و استوار که استعاره از اهل بیت (س) است که واسط اتصال خلق به خدا می باشند.[3] - حبیب ابن مظاهر 2 مرتبه در راه امام حسین کشته شد و جابرابن عبدالله انصاری اولین زائر امام حسین پس از شهادت ایشان بود. این مصرع اشاره به این دارد که اگر این خلایق نتوانستند همچون حبیب در راه امام کشته شوند، همچون جابر برای زیارت ایشان آمده اند. + نوشته شده در جمعه پانزدهم مهر ۱۴۰۱ ساعت 21:51 توسط ابوالفضل سرلک  |  شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 5:03

بز و گوسفندگلّه‌ی چوپان پر از بز بود و گوسفندی صبورصبح به صبح بهر چرا می برد همه بر دشت دوربز به هر ره در جلو می رفت و گوسفند در عقباین مرام بز بود، بر دیگران باشد لقب[1]در مسیری بوته‌ی خاری به چشم بز بخورداز سر حرص و طمع سیر دلش زآن خار خوردچونکه بز مشغول خار شد، گوسِفند از پیش رفتفاصله افتاد میان بز و او، از هشت و هفتبز به دنبالش برفت تا فارغ از آن خار شدگام خود را تند گرفت تا گوسفند آشکار شدناگهان بر جوی آب کوچکی گوسفند رسیدلاجرم بهر عبور از جوی آب، از آن پریدچونکه او بالا پرید و دمبه سر بالا نهاد[2]عورتش را لحظه ای بز دید و خنده سر بدادهُو کشید در بین گلّه، طعنه زد بر گوسفنددیدم آن پنهان تو، سخره گرفت این را ز چندچون که بز تکرار نمود طعنه زدن از آن طریقگوسفند آمد به نزدیکش، بگفت ای نارفیقعمر طولایی است که تو از پیش گلّه رفته‌ایمن به حرمت در پس گلّه شدم، چون خسته‌ای[3]پشت من بر حکم یزدانی بود پوشیده بارعورتم را کس ندید، هرگز به این دشت و دیارلیک که تو پشتت بود عاری ز هر حُجب و حیاآن دُمَت هم رو به بالا هست و نیست جای ادامن به عمری دیدم آن زشتی و دَم بستم کلامخود رها کرده ز عیب‌یابی و آن افکار خاملیک که دست بر قضا دیدی به یک ره زشت ماآبرویم را ببردی و شدم انگشت نمااین مرام عدّه‌ای از مردمان ما بودوای از آن روزی که یک زشتی ما پیدا شوددیده بندند بر همه خو‌ش‌نامی پیدای مالیک که آن زشتی ببینند و کنند قال و صداکور شوند از دیدن زشتی آشکار کسانبند کنند بر دیدن زشتی ما، آن هم نهانابوالفضل سرلک متخلص به استوار[1] - طبیعت بز این است که در هر گله پیش گام است و جلوی گله حرکت می کند.[2] - زمانی که گوسفند بالا پرید، دمبه اش بالا رفت[3] - استعاره از اینکه حرکت گوسفند در انتهای گله، به م شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 5:03

شدم ناکاممن آن مَردَم،که از آن مردی و مردانگی‌هایی که بر مردُم روا کردمپشیمانم و دلسردمخطا کردمغرورم را به زیر پای برخی از ریاکارانچه بیهوده فنا کردمرها کردمهمه دِین و تعهد رابه آن رندان روبه‌رویبه آن گرگهای درندهبه آن زالوصفتهاییکه می‌نوشندهمه خونهای پاک مردم این خاکهمه شریان رگهای غرور و غیرت مردمو می‌سوزندهمه دلهای پاک این غیوران رابه آن ظلمتبه آن خودکامگی‌هاییکه می رویندبه این شب‌های تار و سرد و طولانیدرون روح شیطانیبه کام آن جفاکارانبه نام این سیه‌کارانچه تنهایمچه شیدایمچه سوزد این دل پاکمز دست این ستمکارانز دست آن که زانو زد به نزد رند حیلتگرز دست سارق روحمز دست آنکه می دانستبه پشتش همچنان کوهمولی افسوس و صد هیهاتمرا در آن همه حالاترها کرد و گریخت از دامشدم ناکامشدم ناکامشدم ناکام...ابوالفضل سرلک متخلص به استوار + نوشته شده در یکشنبه هجدهم دی ۱۴۰۱ ساعت 0:57 توسط ابوالفضل سرلک  |  شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 5:03